چگونه پر نکشد دل ،که بیقرار توام!به هر نسیم خیالت، در انحصار توامچگونه دل نسپارم ، مگربه میل من است؟به رشته رشتهی جانم ، فقط دچارتوامبه سبزهزار خیالم ، هزارغنچه دمیدکه چارباغ تنم را گلِبهار توامکنار مسجد زیبای شیخ لطف اللهنشسته ام که بیایی در انتظار توامخیال باتو نشستن چه نشئهای داردبرای من که شرابم ولی خمار توامخوش آن شبی که همین جا، کنار این مردممرا شنیدی و گفتی که افتخار توامبه شانه های توای عشق،پشت من گرم استچهلستون به چه ارزد ! امیدوار توامچقدر با تو درآن روزگار خوش بودم خوشم که در پس رویا ، فقط کنار توام#زهراضیایی#بروجنی + نوشته شده در یکشنبه یکم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 18:56 توسط زهرا ضیایی بروجنی | بخوانید, ...ادامه مطلب
چگونه از تو نگوید دلی که کرده هوایتچقدر بی تو بمیرد، درآرزوی صدایت چنان پراست وجودم از آفتاب بهارتکه خار نیست به چشمان من ، گُل است بلایت اگر به اوج رسیدم به اعتبار تو بوده ستهمین که در دلم افتاده ای دلم به فدایت بیا که هیچ بهاری بدون عشق نیایدگذ, ...ادامه مطلب