خودم را در بغل می گیرم این شبها که برگردی

ساخت وبلاگ

اگر چه با دلِ تنهای من یک عمر بد کردی
خودم را در بغل می گیرم این شبها که برگردی

چه بد کردی که آوردی برای آتشم سردی 
 ولی بی پرده می گویم که ای دنیا تو نامردی

من و غم هر دو در آغوش هم تا صبح می  خندیم
  ولی ای  صبر می بینم  تو هم آخر کم آوردی!

مرا این بار باور کن هوای تازه می خواهم
نفسگیر است دنیایم ،پرازبغض است ودلسردی

همیشه بر لب من شعرهایی بی صدا جاریست
همه در حسرت صبحم، همه در حال شبگردی

همان پاییز میمردم اگر بی بال و پر بودم
غم سرخ کبوتر را اگر باور نمی کردی

چرا من زنده ام بی تو سوال هرشبم این است:
چرا امید هر حرمان ،چرا درمان هر دردی؟!

#زهراضیایی

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۹ ساعت 20:31 توسط زهرا ضیایی  | 
خدا کند که تو هرگز شبیه مانشوی * زهراضیایی*...
ما را در سایت خدا کند که تو هرگز شبیه مانشوی * زهراضیایی* دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ziaei1356 بازدید : 105 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:17