تاری از موی تو شد همدم تنهایی من
وای از آن حال عجیبِ شب رویایی من
روی بالشت تو جا مانده هوای نفست
تپش قلب تو شد نغمه ی لالایی من
شوق رگهای من از عشق تو جاری شد و رفت
تا سرازیر شود بر دل دریایی من
عاشقی جرم قشنگیست ولی حیرانم
که کمر بسته به مرگ من و رسوایی من
این صدای تپش زخم غزلهای من است
گوش کن ! نغمه ی شور و غم شیدایی من
پشت این آینه کور ، از این میترسم:
دق کند ماه ، شبی از غم زیبایی من
باز شاعر نفسی می کشد از شادی عشق
گرچه فرقی نکند ذوق و شکیبایی من
#زهراضیایی
#بروجنی
+ نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 16:31 توسط زهرا ضیایی |
خدا کند که تو هرگز شبیه مانشوی * زهراضیایی*...
ما را در سایت خدا کند که تو هرگز شبیه مانشوی * زهراضیایی* دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ziaei1356 بازدید : 123 تاريخ : پنجشنبه 16 تير 1401 ساعت: 6:59