بامن ای دوست چه کردی که چنین غمگینم

ساخت وبلاگ

با من ای دوست چه کردی که چنین غمگینم!
باغ پاییزم و در حسرت فروردینم

 زنده ام شکر ولی حال درونم خوش نیست
چند وقت است که حتی به تو هم بدبینم

به تو آری ، به تو که درد مرا می دانی
تا به کی چشم به راه قدمت بنشینم؟


من اگر حرف دلم را نزنم ، میمیرم
راز سربسته ی دل را چه کنم ؟ سنگینم!

من توام یا تو منی ، این همه انکار چرا؟
من درآیینه فقط عکس تورامی بینم

تو فقط حسرت لبهای مرا می فهمی 
تلخی جان مرا تازه مکن شیرینم

« باید افروخت چراغی که ضیایی دارد »
در دلم عاشق این شعر خوش پروینم

#زهراضیایی

+ نوشته شده در شنبه هشتم مرداد ۱۴۰۱ ساعت 16:56 توسط زهرا ضیایی بروجنی  | 

خدا کند که تو هرگز شبیه مانشوی * زهراضیایی*...
ما را در سایت خدا کند که تو هرگز شبیه مانشوی * زهراضیایی* دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ziaei1356 بازدید : 92 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 21:14