همین که بی تو نفس می کشم غم انگیز است

بیا که حال و هوایم شبیه پاییز است
همین, که بی تو نفس می کشم غم انگیز, است

بیاکه اینهمه خنجر ، مرا به خون غلتاند
هجوم خاطره هایت سپاه چنگیز است

جوانه های وجودم یکی یکی پژمرد
به خارهای خیالت دلم گلاویز است

هنوز منتظرم بابهار برگردی
ودلخوشم به نسیمی که از تولبریز است

عروس کشور خورشیدها نشد دل من
شدم مترسک پیری که یار جالیز است

به دست های تو دیگر نمی رسد دستم
فقط جدایی و حسرت به گوشم آویز است

دلم گرفته عزیزم ، خودت که می دانی!
جهان ِ بی تو برایم چقدر ناچیز است

شراب مهر تو از دیگران ، غمت ازمن ،
کسی که تشنه به خون من است تبعیض است

#زهراضیایی بروجنی

خدا کند که تو هرگز شبیه مانشوی * زهراضیایی*...